سرای نگارین

دانشجوی دکتری ادبیات دانشگاه تهران، شاعر آیینی و مدرّس دانشگاه

سرای نگارین

دانشجوی دکتری ادبیات دانشگاه تهران، شاعر آیینی و مدرّس دانشگاه

سرای نگارین

hadidehghanian4@gmail.com

اتَزْعَمُ انَّکَ جِرْمٌ‏ صَغْیِرٌ
وَفیْکَ انْطَوىَ الْعالَمُ الْاکْبَر

****

(ای انسان!)
آیا خود را
جرمی کوچک می‌پنداری؟
حال آن‌که
جهان بزرگ‌تری
در تو نهاده شده است.


*حضرت امیر(ع)*

آخرین نظرات

"رَشحه" دختری شاعر

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۳۷ ب.ظ

سیری در احوال و اشعارِ رَشحه اصفهانی

هادی دهقانیانِ نصرآبادی

 

بیگم دختر هاتف، متخلص به رَشحه، متولّد 1198 قمری، شاعر ایرانی در دوران قاجار و از دیارِ کاشان بود. پدر بیگم سید احمد حسینی معروف به «هاتفِ» اصفهانی می باشد. هاتف از شاعران قرن دوازدهم و دوران زندیه و افشاریه است. وی درنیمه اول قرن دوازدهم هجری در شهر اصفهان متولد شد. اصلیت وی از اَردوباد آذربایجان بوده است. وی در زادگاهش به کسب علوم متداول خاصه طب و حکمت پرداخت و با آذر بیگدلی و صباحی بیدگلی و رفیق اصفهانی معاصر و معاشر بود که همگی آنان از شاگردان میر سید علی مشتاق اصفهانی بوده‌اند. او از پایه گذاران انجمن شعر مشتاق در اصفهان و استادان سبکِ بازگشت{که شعرا قصیده را به طرز خراسانی و غزل را به سبکِ عِراقی(اصفهانی) می سرودند}در ایران بود. 

هاتف سرانجام در قم درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. هاتف را با ترجیع بند پنج خانه ای و زیبایِ او که در ستایش وحدت وجود سُروده شده است می شناسند و بعضی او را در ردیف شعرای بزرگی چون سعدی و حافظ دانسته اند. و امّا شوهرِ بیگم که میرزا علی اکبر متخلص به «نظیری»{که نباید با محمدحسین نظیری نیشابوری، شاعر صاحب سبک قرن یازدهم اشتباه شود} بود، که حاصل ازدواج این دو شاعر فرزندی با نام میرزا احمد بود، که بعدها با تخلّص «کُشته» به شعر پرداخت. رَشحه همچنین از طرف برادران، بیشتر با برادر شاعر خود سید محّمد حسینی، متخلّص به «سَحاب»{که علاوه‌بر شاعری در شعرشناسی و فنون ادبی نیز مهارت داشته و «تذکره رشحات سحاب» را به‌نام فتحعلی شاه تألیف کرده که به‌پایان نرسانده و در سال۱۲۲۲ هجری قمری درگذشته است}حَشر و نَشر داشت. مقام شعری بیگم از برادرش «سحاب» بلندتر بود. او از سادات بود و مدح بعضی از دختران و پسران فتحعلی شاه قاجار می‌گفت. چنانکه محمودمیرزا، فرزند فتحعلی شاه در تذکره نُقلِ مجلس می‌نویسد: «رشحه شاعری بسیار توانا بود و با لاله خاتون و مهری هروی و مهستی گنجوی که مهتر و بهتر شعرای نسوان می‌باشند همسر و برابر است.». دیوان شعر بیگم به گفته محمودمیرزا سه هزار بیت شعر داشت که از بهترین و بزرگترین دیوان‌های یک زن شاعر ایرانی بود که در دست نیست. در تذکره نقل مجلس صدبیت از شعرهای او و ضمیمه دیوان هاتف هفتاد و پنج بیت آمده است. همچنین در دوره معاصر حسن وحید دستگردی دیوان هاتف اصفهانی را به ضمیمه اشعار رَشحه به چاپ رسانیده است، که مقدّمه آن برعُهده عبّاس اقبالِ آشتیانی بوده است. در مورد تاریخ فوتِ رَشحه اطّلاعات قابل ملاحظه ای در دسترس نیست، ولی بنا به نظر شعرای معاصرش و نیز تذکره نویسان تا سال ۱۲۳۱قمری زنده بوده است. در نتیجه وی شاعره­ای است که هم خودش، هم شوهرش، هم فرزندش، هم برادرش و هم پدرش شاعر بوده­اند، که در ادبیّات فارسی این یک اعجاب است و دیگر کسی با این خصوصیّات را نمی­توان یافت. متأسّفانه از سه هزار بیت شعر سروده شده، تنها حدود دویست بیت در دست است. آن هم به صورت پراکنده در لابلای تذکره­ها. همین تعداد ابیاتِ کم نشان از تبحّر وی دارد که در میانِ خانواده، در جایگاه دوم بعد از پدر قرار می­گیرد. استقبال از وزن شعری در بحر کامل(مُتَفاعِلُن مُتَفاعِلُن مُتَفاعِلُن مُتَفاعِلُن) نمونه­ای از این تبحّر است. چرا که فارسی زبانان از این بحرِ دشوار استفاده نکرده­اند. بحر کامل را بیش­تر در اشعار عربی، و شاعران عرب مشاهده می­کنیم. چنانکه در دیباچه گلستان آمده است:

بلغَ العلی بِکمالِه کشفَ الدُّجی بِجَمالِه

حَسنتْ جَمیعُ خِصالِه صَلّوا علیه و آله

شاعران انگشت شماری در این وزن و زبان فارسی طبع آزمایی کرده اند که از آن جمله «بیدلِ دهلوی» بنیانگذار رسمی سبکِ هندی می باشد. او با قرار دادن این وزن در قالبِ غزل های عارفانه خویش، اوج قدرت خویش را به نمایش گذاشته است:

به خیالِ آن عرقِ جبین، زفغان عَلَم نزدی چرا؟

نَفِـشُرد خُشکی اگرگَـلو، تَهِ آب دَم نزدی چرا؟

و امّا شاعر برجستهِ مورد بحث ما در قرن دوازدهم که چنین به هُنرنمایی پرداخته است:

چه شود اگر که بری ز دل، همه دردهای نهانیم

به کرشمه‌های نهانی و، به تفقدات زبانیم

نه به ناز تکیه کند گلی، نه به ناله دلشده بلبلی

تو اگر به طرف چمن دمی، بنشینی و بنشانیم

ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان

 

به لب است جان و تو هر زمان، ستمی ز نو برسانیم

ز سحاب لطف تو گر نمی، برسد به نخل امید من

 

نه طمع ز ابر بهاری و، نه زیان ز باد خزانیم

بودم چو رشحه دلی غمین، الم و فراق تو در کمین

 

نشوی به درد و الم قرین، گر از این اَلَم برهانیم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۵
هادی دهقانیان نصرآبادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی