مقاله جدید: «رضیه» عاشقِ شکسته، و شکسته نویسِ عاشق
1- مقدّمه:
هدف از نگارش این مقاله کوتاه شناساندن زنی هنرمند و سیاست مدار است، که پس قریب به 450 سال، پرده از چهره یگانه و سیاسی او برداشته می شود، و به عنوان فردی هنرمند معرّفی می شود. منابع تحقیق این اثر، از تحقیقات معاصر گرفته شده است، ولی تطبیق نام فرد، خدمات و شخصیتِ هنریِ او هدف اصلی این نوشتار بوده است. زیرا؛ تاکنون نام او در هیچکدام از آثارِ ادبی و هنری(از صفویه تا کنون) ذکر نشده، و فقط به ابعاد سیاسی او پرداخته شده است، چنانکه اثری به قلم او یافت نمی شود. دلایل گمنامی این شاهزاده هنرمند، از مواردی است، که می تواند در مقالات دیگر مورد پژوهش قرار بگیرد.
2- شرحِ زندگانی:
از کسانی که در عرصه خطّ شکسته به حُسنی تمام رسیده، ولی نقشی از او در دفتر ایّام-جز نامی-باقی نمانده است، بانویی است دلداده، که به عشقِ خطّ در دام شکسته نویس شهیر و مبدع این نوع خط یعنی «میرزا شفیعا»(شکسته نویسِ معاصر با «شاه سلطان حسینِ صفوی») افتاده، و آن چنان محو جلال و جمال این خط شده است، که زیر نظر میرزا به تعلیم خط پرداخته و درین عرصه به جایگاهی بلند دست یافته است. نام او «راضیه(رَضیه) بـِیگُم»(متولّد 1700 میلادی در اصفهان) است، دختر سلطان حسین صفوی و همسر نادرشاهِ افشار بوده است. او خواهر ناتنی و بزرگتر شاه طهماسب دوم و عمه شاه عباس سوم بود، و به مدّت ۱۲ سال ملکه حکومتِ افشار بود، و بعد از مرگ نادرشاه، به مدت ۳۰ سال صحنه گردان و شخصِ اوّل حکومتِ افشاریان بود.(1) از این زنِ هنرمند و سیاستمدار متاسّفانه اثری در دست نیست.
راضیه بیگم همان کسی که همراه با نادرشاه در سال ۱۱۵۶ (قمری) به نجف رفت. نادر در این سفر دستور داد که به جای کاشیهای سبزرنگِ گنبد و گلدسته هایِ حرمِ امام علی(ع)-که زمان صفویان، و با طرح شیخ بهایی تزیین شده بود-همه را طلا کنند. رضیه بیگم نیز هزینه بسیاری برای تعمیرات و بازسازی اماکن متبرکه وقف کرد، که اکثر کاشیکاری آستانه علوی از آن محل انجام گرفت(*). این ایوان که با هزینه ها و سعی نادرشاه به اتمام رسیده است به «ایوانِ نجف» مشهور است، که همیشه زینت بخشِ چشم ناظران و زائران حریمِ حرم است. راضیه بیگم (درگذشت ۱۷۷۶م) در سال ۱۷۱۸میلادی با داوود میرزا امیر گرجستان، و در سال ۱۷۳۰میلادی با نادر شاه افشار ازدواجِ دوّم خود را برقرار کرد. وی از همان سنین کودکی در نزد بهترین عالمان آنزمان تعلیم دید. او ازهمان کودکی به مسائل سیاسی علاقهمند بود و بهدلیل زیرکی و هوش زیاد درنزد پدرش بسیار عزیز بود.(2)
3- میرزا شفیعا، مُبدع «شکسته نستعلیق»
«محمّد شفیعِ حسینیِ هِرَوی» مشهور به «میرزا شفیعا»(درگذشته 1081ق)، خطاط، نقاش، مذهب و شاعر، متخلص به شفیعا مشهور به«پیشوا» بود. او از سادات حسینى هرات بود و در خط شاگرد فصیحى شاعر است که در دستگاه مرتضى قلى خان شاملو بود. شفیعا خط نسخ و نستعلیق و شکسته را خوش مى نوشت و خط شکسته را به جایى رساند که به نام وى، شفیعایى خوانده مى شد و بعدها درویش عبدالمجید این خط را تکمیل کرد و به حد کمال رساند. شفیعا از هرات سفری به هندوستان کرد و پس از بازگشت مدتی در اصفهان و در دربار شاه عباس دوم بسر برد و سپس در اواخر عمر دوباره به هرات بازگشت.
از خوشنویسان پیرو شیوه شفیعا باید از محمد ابراهیم قمی نام برد که در خط نسخ استاد میرزا احمد نیریزی و از خوشنویسان زبردست عصر شاه سلطان حسین صفوی است و شکسته را ممتاز مینوشته و قطعاً تا سال ۱۱۱۷ ق میزیستهاست . همچنین محمدحسن قمی، محمدعلی اصفهانی متخلص به وفا، محمدافضل گنابادی و زینالعابدین بن محمدرحیم متخلص به نشأة از معاصرین و پیروان سبک شفیعا بودهاند. حسن کرمانی متخلص به غیور، شکستهنویس اواخر سده یازدهم و اوایل سده دوازدهم، که مدتی به وزارت گرجستان مامور بود، نیز از جمله شاگردان شفیعا بودهاست.(3)
وى همچنین در شعر و ادب و نقاشى و تذهیب استادى بى مانند بود. سفرى به هند کرد و در بازگشت مدتى در اصفهان بسر برد و در دربار شاه عباس دوم خوشنویس مقرر و موظف بود، چنانکه در بعضى قطعات عباسى رقم کرده است. سپس به هرات رفت و در سن هشتاد و پنج سالگى در مشهد درگذشت. قطعاتى با رقم «محمدشفیع الحسینى» دیده شده که در شیوه ى قدرت همانند خط شفیعا است و تاریخ 1092 و 1116 و 1124 و 1128هـ..ق دارد و ممکن است که محمد شفیع الحسینى دیگرى نیز پس از مرگ شفیعا وجود داشته که درست در خط شفیعایى همسنگ و برابر شفیعا بوده است.
از شفیعا، قطعه اى مانده که در تاریخ وفات پدر خود سروده و به لوح مزارش، به خط نستعلیق ممتاز مکتوب نموده و رقم «کتبه العبد خادم المساکین محمدشفیع ابن میرحسن الحسینى 1042 ه» دارد. از دیگر آثار وى: یک قطعه از مرقع، به قلم سه دانگ و نیم دودانگ و کتابت جلى خوش، با رقم: «کتبه العبد المذنب محمدشفیع»؛ یک قعطه به قلم پنج دانگ و کتابت متوسط با رقم: «کتبه الحقیر محمدشفیع الهروى»؛ یک قطعه به قلم نیم دودانگ و نیم دودانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد محمدشفیع غفر ذنوبه» و «مشقه العبد محمد شفیع».(4)
4- راضیه، نقطه اتّصال صفوی و افشار:
در سال ۱۷۱۸میلادی پادشاه گرجستان سربه شورش برداشت و شاه برای کنترل بر روی سرزمین گرجستان راضیه بیگم را بهعقد داوودخان، شاهزاده ولیعهد گرجستان درآورد. در سال ۱۷۲۲میلادی افغانها اصفهان، پایتخت صفویان را فتح کردند. راضیه در اواخر همین سال همسر خود را ازدست داد. راضیه به قزوین پایتخت برادرش شاه طهماسب دوم رفت و بهعنوان مشاور او، وی را راهنمایی کرد. در سال ۱۷۲۶میلادی شاه جوان با نادرقلی، رئیس ایل افشار همپیمان شد. نادر در سال ۱۷۲۹میلادی اصفهان را فتح کرد و مرزهای ازدست رفته امپراتوری صفویه را مانند سابق بازگرداند.
در سال ۱۷۲۹میلادی راضیه با فرمان برادرش با نادر ازدواج کرد. ثمره این ازدواج یک دختر بود که در سال ۱۷۳۰میلادی بهدنیا آمد. در سال ۱۷۳۲میلادی بهفرمان نادر شاه، طهماسب دوم از سلطنت برکنار شد و پسر شیرخوارهاش شاه عباس سوم به سلطنت رسید و نادر نایبالسلطنه شاه جوان شد و راضیه اداره حرم سرا را برعهده داشت اما شاهپوری بیگم مادرشاه قصد داشت کهخود نایبالسلطنه پسرش شود و اداره حرم را دردست داشته باشد اما موفق نشد و نادر سرانجام شاه عباس سوّم را در سال ۱۷۳۶میلادی از سلطنت برکنار کرد و دولت افشاریه را تأسیس کرد.(5)(6)(7)
5- از شاهزادگی تا «ملکهِ ایران»
راضیه بیگم ازسال ۱۷۳۶ تا سال ۱۷۴۷ بهمدت تقریباً ۱۲ سال ملکهایران و دربار افشاریان بود، نادرشاه نیز بهاو علاقهمند بود و او عامل ارتباط میان خاندان صفوی و افشاریان بود. در سال ۱۷۴۷ نادرشاه کشته شد و عادلشاه برادرزادهاش به سلطنت رسید و راضیه فرمانروای مشترک افشاریه شد اما راضیه که ترس کشتهشدن شاهرخ میرزا خواهرزاده خود را داشت، با حمایت از شاهرخ عادل شاه را از سلطنت برکنار کرد و شاهرخ به سلطنت رسید اما حکومت او نیز دوامی نیاورد و یک سال بعد با شورش سلیمان میرزا عمهزاده راضیه از سلطنت برکنار و نابینا شد.
ولی دوماه بعد بهفرمان راضیه بیگم او از سلطنت برکنار شد و چندماه بعد ابوتراب میرزا فرزند مریم بیگم خواهر کوچک راضیه بیگم با حمایت وی و کریمخان زند، ابوالفتحخان بختیاری و علی مرادخان بختیاری بهسلطنت رسید(8) اما در سال ۱۷۵۲ شاه حسین دوم، که فرزند کوچک شاه طهماسب دوم بود، ادعای سلطنت کرد و راضیه بیگم نیز از او حمایت کرد اما وی یک سال بعد بهدست علی مرادخان کور شد(9) راضیه بیگم سرانجام درسال۱۷۷۶ میلادی درسن ۷۵ سالگی در کربلا از دنیا رفت و در حرم امام حسین دفن گردید. وی در طول زندگانی خود ازمهمترین شاهزادهخانمهای دودمان صفویان بهشمار میرفت.(10) راضیه بیگم همچنین در کربلا و حرم امام حسین وقفهای بسیار زیادی انجام داد.(11)
6- نقشِ «عُرفی» در حریمِ حرم:
به علت کینه و نفرت صدام از ایران و زبان فارسی در این بنا تغییراتی به دستور او انجام شده بود. صدام دستور داده بوده تا تمام ابیات فارسی و ترکی ایوان نجف از محل ایوان خارج و به جای آن خشت های طلا نصب گردد. امّا خوشبختانه، حدود سه سال است که به دستور حضرت آیت الله العظمی سیّدعلی سیستانی(رهبر شیعیان عراق) کار تعمیر و جایگزینی اشعارِ قبلی(دوره صفوی) شروع و کار آن به ستاد بازسازی عتبات واگذار شده است. اشعار این کتیبه ها، که سروده «عرفی شیرازی» از بزرگان سبکِ هندی و نازک خیالان شعر فارسی است، به شرح ذیل است:
این بارگاه کیست که گویند بی هَراس
کای اوج عرش سطح حضیض ترا مُماس
منقار بند کرده ز سستی هزار جا
تا اولین دریچه آن طایر قیاس
آورده گوشوار مرصع به هدیه عرش
کز وی علوشان بستاند به اِلتماس
نی سایه اش لباس ببر کرده از عُلُو
نی کرده نور مهر زر اندودیش لباس
از بس که نور بارد ازو در حوالیش
خورشید روشنی کند از سایه ِاقتباس
گر بشنود نسیم هوای حریم او
بر مغز نو بهار هجوم آورد عِطاس...
7- شرح نسخه:
چنانکه نویسنده ناشناخته «جُنگِ نظم و نثر»(تحریر: بیستم ربیع الاوّل 1114هـ.ق) ذیل نام «میرزا شفعیا(صفحه 108)»گواهی می دهد: «شفیعای مشهور به شکسته نویس...خطّ شکسته اختراعِ اوست، به وضعی محبوب القلوب............پادشاه...تمام رعایت او می کرد، و در جمیعِ محافل مصدر و...که رضیه نیز به مشقِ شکسته مشغول شده، از کثرتِ شوق مشقِ شکسته را درست نوشت، به حدّی که در شکسته نویسی مشهور شد.»
چنانکه در مقاله پیشین خویش با عنوانِ «دارالعبادهِ یزد و شاعرانش، در جُنگی تازه یاب و چشم نواز» ذکر کردم: چنانکه دارندهِ نسخه، در آغاز این نسخه اشاره کرده، «مجموعه نفیسی است که در سال 1114ق. [و] در طیّ ادوار مقداری از اوراقِ آن ساقط شده، و علاوه بر آن پاره ای مطالب، بعضی ادعیه و چند مکتوبِ مهمّ و تاریخی و منشآتِ مفید شامل بخشی از تذکره نصرآبادی است...». کاتبِ نسخه که به احتمال قریب نویسندهِ اثر نبوده، بعضی از شاعران و اشعارشان را آورده و برخی را کم و زیاد کرده است. امّا در شرح حال و شعر «میرزا شفیعا خوشنویس» همّتِ تمام کرده و نکات جالبی بیان داشته و از بانویی هنرمند و خوشنویس نیز نامبرده، که با وجود اقبالِ جامعه به زنان و درخشندگیِ آنها در جامعه ی آن روز «در کمتر منبعی به حالش ایمائی نشده».(12)
8- نکات نسخه شناختی:
نام سند: جُنگِ نظم و نثر / تاریخ تحریر: بیستم ربیع الاوّل سال1114ق. / صاحب نسخه: استاد حسینعلیِ باستانیِ راد(مصحّح و جامع نسخه های خطّی در ایران) / شماره: 10864-کتابخانه مجلس شورایِ ملّی(مجلس شورای اسلامی) / اندازه: 3/22 در 2/23
منابع ارجاعات:
*- وب سایت عزیزی هنر. http://www.azizihonar.com.
1و2- کتاب «فوایدالصفویه»، نوشته ابوالحسن قزوینی، صفحههای ۹۰ تا ۹۵
3- فضایلی، حبیبالله. اطلس خط. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش.)
4- شفیعای هروی، محمد، انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج3، ص323.
5- مقاله «اندیشه تقریب شیعه و سنی-سنیگرایی نادرشاه» نوشته زهرا عبدی
6- کتاب درسی تاریخ سال سوم راهنمایی ایران، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، ۱۳۷۹.
7-مقاله «بحران مشروعیت صفویان و مسئله پادشاهی اسماعیل سوم». دانشکده ادبیات و علوم انسانی(دانشگاه اصفهان)
8 و 9- کتاب «فوایدالصفویه»، نوشته ابوالحسن قزوینی، صفحههای ۹۰ تا ۹۵
10- وب سایت «پِرشیا»، شجره نامه سلسله صفوی، بازبینیشده در ۱۲ آوریل ۲۰۱۷
11- مقاله «بررسی روند تغییرات و جایگاه موقوفات زنان از دوره صفوی تا عصر حاضر» راضیه آرزومندان.
12- مقاله «دارالعبادهِ یزد و شاعرانش، در جُنگی تازه یاب و چشم نواز»، هادی دهقانیان نصرآبادی، پایگاه نسخ خطّی.