سرای نگارین

دانشجوی دکتری ادبیات دانشگاه تهران، شاعر آیینی و مدرّس دانشگاه

سرای نگارین

دانشجوی دکتری ادبیات دانشگاه تهران، شاعر آیینی و مدرّس دانشگاه

سرای نگارین

hadidehghanian4@gmail.com

اتَزْعَمُ انَّکَ جِرْمٌ‏ صَغْیِرٌ
وَفیْکَ انْطَوىَ الْعالَمُ الْاکْبَر

****

(ای انسان!)
آیا خود را
جرمی کوچک می‌پنداری؟
حال آن‌که
جهان بزرگ‌تری
در تو نهاده شده است.


*حضرت امیر(ع)*

آخرین نظرات

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

حماسهِ نور

آغاز می کنم، غزلی را بنام "مادر" خود
که از "حماسه نور"ش، جهان معطُر شد
شکفت تا که لبانش به خنده ای، چون گل
ندید عالم و آدم، چو او گلی، لابد
به انتظار نگاهش، چه سالها که گذشت
"هزار و یک شب" عمرش چو جاده ای طی شد
خوشا بحال تو "رهرو" که سایه ای داری
بساط شعر تو گرم است، غم نخور بی خود!


هادی دهقانیان نصرآبادی(رهرو)
17 اسفند 1396 خورشیدی
شهر مقدس "قم"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۴۳
هادی دهقانیان نصرآبادی

بار عشق


شمعم، ز داغ در پی یاری چکیده ام
سروم؛ ولی، به باغ کِناری خمیده ام
چون تیشه ای، به سینه کوهی نشسته ام
بر شاخ نُونَوارِ کُناری خزیده ام
از سوز خویش، بوی زمستان گرفته ام
هرچند؛ پیش ازین ز بهاری رمیده ام
چشم انتظار مانده ام، اما؛ برای هیچ
من قصه های گریه و، زاری شنیده ام
گفتی: که بار عشق برایم کشیده ای؟!
اینبار هم به شوق تو، آری؛ کشیده ام.


شامگاه 10 اسفند 1396
هادی دهقانیان نصرآبادی(رهرو)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۳۵
هادی دهقانیان نصرآبادی

گنجِ رباعی

(مجموعه برگزیده رباعیات)

نوروز"باستان، به گلستان خوش آمدی!
میراث دار شوکت دستان، خوش آمدی!
هم کاخ غم، به یمن قدومت به باد رفت
ای گل! بسوی بوستان، خوش آمدی!
29 اسفند 1396 خورشیدی

****

در سوگ
استاد داریوش شایگان
دیگر مگو سخن تو ز احوال "شایگان"
زیرا؛ گسست رشته امیال "شایگان"
رنگ شکوفه ها، به سیاهی بدل شده است
اینبار؛ می خورد رقم سال "شایگان"
هادی دهقانیان نصرآبادی
2 فروردین 1396 یزد

****

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۲۹
هادی دهقانیان نصرآبادی

رنجِ دوست

رنجم از تیغِ تَبَر نیست، که من می نالم
دلم از دوست شکسته است که هم جنس من است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۲۲
هادی دهقانیان نصرآبادی

کمان دوست


باد صبا، چون بوزد از مکان دوست
گویا رسیده موسم گل، از دهان دوست

هر غنچه تا به سوی فلک سرکشد، ولی؛
کی می رسد همو به مقام و زمان دوست
از دست جور و عشوه که از یار می رسد
دل را رسیده داد و فغان از امان دوست
در دل رسیده تیر غمش، با هزار سوز
انگار می شود رها، همه مهر از کمان دوست
"رهرو"، بدان که دیده ات از گریه آب شد
آری؛ نداشتی خبری از نهان دوست

هادی دهقانیان نصرآبادی

31 مرداد 1396

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۱۷
هادی دهقانیان نصرآبادی

بامِ فلک


ای فروغ مهر تو، آغاز و انجام فلک
ای جمال روی تو، دیبای اندام فلک
در بهار بی تو بودن، چو خزانم ای نسیم
آشنای کوه و دشتم، آهوی دام فلک
عاقبت دوران بی برگی به پایان می رسد
دفتری تازه نویسم، بهر انجام فلک
واژه ها در تنگنای قافیه گم می شود
گنگ شد شعر و قلم، در حلقه رام فلک
گر چه دست از جام وصلت دور شد، امّا دلم؛
جُرعه جُرعه خون خورد، هر لحظه از جام فلک
در فراقت کاسهِ صبرم همی لبریز شد

چونکه خون خوردم بسی، از باده کامِ فلک

ای چو لیلی، مست و مجنون وار دُنبالِ توام
کوچه کوچه، خانه خانه، بر لبِ بام فلک
تا نبیبند رویِ ماهت «روزبه»، کی جان دهد؟
می نشینم مُنتظر تا سر رسد شامِ فلک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۱۰
هادی دهقانیان نصرآبادی

"بگو چکنم؟!


دلم گرفته برای خودم؛ بگو چکنم؟!

شکسته ام، نه! شکستم دلم، بگو چکنم؟!

دلم به وقت صبوحی، چو کاسه خون است

مثال جام شرابی شدم، بگو چکنم؟!

برای خنده بی علتم، چه دلتنگم؛

تو را قسم به خدا می دهم! بگو چکنم؟!

سرم به صحبت یاری همیشه دلخوش بود؛

ولی به امتحان "محبّت" ردم، بگو چکنم؟!

به زندگی و وفایش امیدها دارم؛

اگرچه قرعه ناقص زدم؛ بگو چکنم؟!

درین سکوت پیاپی، که مرگ می بارد

دلم گرفته برای خودم! بگو چکنم؟

هادی دهقانیان نصرآبادی
(رهرو)-3 فروردین 1396

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۰۸
هادی دهقانیان نصرآبادی

استادم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۱۵:۱۰
هادی دهقانیان نصرآبادی