سرای نگارین

دانشجوی دکتری ادبیات دانشگاه تهران، شاعر آیینی و مدرّس دانشگاه

سرای نگارین

دانشجوی دکتری ادبیات دانشگاه تهران، شاعر آیینی و مدرّس دانشگاه

سرای نگارین

hadidehghanian4@gmail.com

اتَزْعَمُ انَّکَ جِرْمٌ‏ صَغْیِرٌ
وَفیْکَ انْطَوىَ الْعالَمُ الْاکْبَر

****

(ای انسان!)
آیا خود را
جرمی کوچک می‌پنداری؟
حال آن‌که
جهان بزرگ‌تری
در تو نهاده شده است.


*حضرت امیر(ع)*

آخرین نظرات

حکایت

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۱۱ ب.ظ

گویند که‏ هارون الرّشید از منظره‏اى‏ مى‏نگرید؛ کسائى(علی بن حمزه،یکی از قراء هفتگانه قرآن کریم)‏ را دید که فرزندان او را-محمّد الامین و مأمون را-تعلیم مى‏داد و کسائى به شُغلى برخاست از جاى‏، مأمون و محمّد الامین برخاستند و نعلین پیش او نهادند. هارون الرّشید را از آن حال عَجَب آمد. خادمى ایستاده بود در خدمتِ وى‏، هارون الرّشید از آن خادم پرسید: کیست آنکِ بزرگ‏ترین مردمان او را خدمت کنند؟ خادم گفت: تویى‏ یا امیر المؤمنین! هارون الرّشید گفت: غلطى که آن کسائى است، که مأمون‏ و محمّد الامین را علم و هنر تعلیم مى‏دهد و ایشان از براى شَرف علم خدمت مى‏کنند، وکسائى مى‏شنید.کسائى‏ گفت: یا امیر المؤمنین! لَو کُنت مَعَهُما لَکان قَلیلا. یعنى‏ اگر تو نیز با ایشان بودى‏، هنوز اندک بودى. لِانّى اربّى اَرواحِهُما و اَنت تَربّى اَبدانِهُما. زیرا که من جان ایشان مى‏پرورم و تو تن ایشان مى‏پرورى.

منبع: تحفة الملوک، اثر علی بن فقیه محمود الاصفهانی،

تصحیح دوفوشه کور، ص20             

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۴
هادی دهقانیان نصرآبادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی