رفع عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان؛ چگونه؟؟
«راهکار
های رفع عقب ماندگی
تحصیلی دانش آموزان»
هادی دهقانیان نصرآبادی
هر شاگردی که نتیجه درسی او کمتر از میزان متوسط باشد عقب مانده نامیده می شود. عقب ماندگی تحصیلی ممکن است بر اثر نارسایی های هوشی، بدنی، محیطی پدید آید که افراد (معلول) نابرخوردار یا استثنایی را تشکیل می دهد. اما اصطلاح استثنایی به کودکان عقب مانده و پیشرفته هر دو اطلاق می شود. بدین معنا که بازده کار کودکان استثنایی عقب مانده کمتر از حد بهنجار و استثنایی پیشرفته فراتر از میزان متوسط است. برای آموزش هر دسته از این کودکان شرایط خاصی وجود دارد، به ویژه از کودکان استثنایی عقب مانده که از نابینایی، ناشنوایی، فلج، نارساخوانی رنج می برند یا گرفتار عقب ماندگی ذهنی، فقر اقتصادی و گرفتاری های خانوادگی هستند به اختصار سخن به میان می آید. معمولاً کودکانی که بهره هوشی شان کمتر از 80 باشد در درس های خود چندان موفقیتی به دست نمی آورند، این دسته از کودکان که عقب ماندگان هوشی یا ذهنی نامیده می شوند عبارتند از کانا، کودن، مرزی که در این مبحث به بسیار وابسته، تربیت پذیر و آموزش پذیر عنوان می شوند. کودک بسیار وابسته دارای پایین ترین بهره هوشی است و در سراسر زندگی قادر به مواظبت از خود نیست و باید همواره در پرورشگاه یا سازمان بهزیستی نگهداری شود. بدین جهت هرگز به مدرسه راه نمی یابد و نباید از او هیچ کار مثبت و سازنده ای را انتظار داشت.
در کودکان تربیت پذیر آثار کم هوشی و عقب ماندگی از همان سال های نخستین زندگی مشهود است. بهره هوشی آنان میان 25 - 49 قرار دارد. این دسته از کودکان نمی توانند به طور مستقل به کار و کوشش ادامه دهند یا در مدرسه موفقیتی داشته باشند، اما می توانند بعضی از مهارت ها را به دست آورند و کارهای بسیار ساده ای را انجام دهند، از خود مواظبت کنند و اندک سازگاری هایی در خانه و مدرسه یا سازمان های حفاظت شده نشان دهند، ولی قادر به ادامه تحصیل در مدارس معمولی نیستند. کودکان آموزش پذیر نیز در مدارس عادی چندان پیشرفتی ندارند، زیرا بهره هوشی آنان میان 50 - 80 است. بدین جهت پیشرفت تحصیلی آنان کمتر از کودکان بهنجار است آموختن بعضی از مواد درسی برایشان دشواری هایی در بر دارد. در خواندن، نوشتن و حساب کردن پیشرفت مختصری می کنند و همیشه در شمار شاگردان ضعیف کلاس هستند، اما در فعالیت های اجتماعی سازگاری نشان می دهند و می توانند به طور مستقل زندگی کنند و به صورت کارگران غیرماهر انجام وظیفه کنند و از نظر مالی خود را تامین کنند. معمولاً برای عقب ماندگی های ذهنی که عقب ماندگی های تحصیلی را نیز بوجود می آورد چند دلیل «مهمّ و در عینِ کمتر مورد توجّه قرار گرفته شده» می آورند:
1- فقراقتصادی: شاگردانی هستند که از نظر هوشی و بدنی هیچ گونه ناراحتی و عقب ماندگی ندارند، اما بر اثر فقرخانوادگی، تحمل گرسنگی و کمبودها و نداشتن وسایل تحصیلی نمی توانند به طور مرتب در مدرسه حضور یابند و درس های خود را فراگیرند، در نتیجه دچار ناکامی و عقب ماندگی می شوند. در واقع فقر به سلامت و آسایش کودک لطمه می زند. در اکثر کشورها به این نتیجه رسیده اند که بعضی از کودکان فقیر شهری بر اثر سوء رفتار خانواده ها و ناکامی های درسی غالبا از مدرسه گریزان می شوند و به دسته های واخورده و ناباب جامعه، حتی به جنایتکاران و قاچاقچیان می پیوندند و مسائل غم انگیزی را به وجود می آورند.
***
2- ناراحتی های خانوادگی: اوضاعی مانند طلاق، میخوارگی و اختلاف های شدید خانوادگی ممکن است آنچنان موجب ناراحتی کودکان شوند که نتوانند در امر تحصیل تمرکز حواس پیدا کنند و درس های ادراک نشده به صورت باری سنگین درآیند. نگرش پدر و مادر نسبت به مدرسه و آینده زندگی در نگرش کودک نسبت به درس و تحصیل تاثیر بسزایی دارد. پدران و مادرانی که درس را کاری بیهود و اتلاف وقت تلقی می کنند ممکن است در فرزندانشان نیز همین قسم داوری پدید آید و در نتیجه برای آموختن و پیشرفت های درسی هیچ گونه کوششی به کار نبرند.
****
3- ناهماهنگی برنامه ها و روشهایِ آموزشی: برنامه های درسی اگر با نظر کارشناسان و روان شناسان تربیتی تهیه و تنظیم شوند و مطالب به طور واضح و خالی از ابهام باشند و درست اجرا شوند از عقب ماندگی احتمالی شاگردان جلوگیری خواهد شد. یعنی؛ برنامه های نامنظم و بی ارتباط با یکدیگر موجب سردرگمی و اختلال در یادگیری می شوند و در نتیجه عقب ماندگی پدید می آورند. روش های تدریس نیز باید با توجّه به تفاوت های فردی و شناخت کامل شاگردان به کار رود.
***
4- بیزاری از معلّم: معلم می تواند یک عامل جاذبه یا دافعه باشد. تدریس بد و نامرتب معلم سبب می شود که شاگردان مطالب درسی را به خوبی نیاموزند در نتیجه هم از درس و هم از معلم بیزار شوند. عشق و محبت، ترس و جرات، کینه و نفرت و علاقمندی و بیزاری همه اموری آموختنی هستند به طور کلی براساس قانون های یادگیری و شرطی شدن موفقیت در کار موجب علاقمندی و ناکامی و شکست سبب بیزاری و عقب ماندگی می شود، معلم ورزیده و با تجربه همواره می کوشد تا شاگردان مطالب درسی را خوب فرا گیرند و تمرین های مربوط به آنها را با موفقیت انجام دهند، وگرنه نسبت به درس و معلم بیزاری نشان می دهند و عقب ماندگی پیدا می کنند.
***
آمریکا در سال 12-2011 طبق اعلام کمیسیون ارتباطات دولتِ خود، و برای مبارزه با عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان و کاهشِ آن، درخواست کرد تا پنج سال آینده، یعنی؛ تا پایان سال 17-2016 دانش آموزان در مدارس این کشور باید درسهای خود را از طریق کتابهای دیجیتالی یاد بگیرند. دولت می گوید با این کار درس خواندن برای دانش آموزان تبدیل به تفریح می شود. همین باعث شده دولت این کشور به فکر تغییر و تحول در مدارس بیفتد. جایگزینی کتابهای درسی با کتابخوانهای الکترونیک هم نمونه ای دیگر از تلاشها در این زمینه است. دولت می گوید با این کار درس خواندن برای دانش آموزان تبدیل به تفریح می شود و شاید در نهایت بتواند باعث پیشرفت آنها در سطح بین المللی گردد. بر اساس گزارش بی بی سی(انگلیسی): کتاب های درسی دیجیتالی در مدارس آمریکا، برای اولین بار پس از طوفان شدید در شهر ژوپلن ایالت میزوری به کار گرفته شد. مدارس در این شهر کاملا از بین رفته بودند، امّا با استفاده از کامپیوتر های قابل حمل و کتاب های درسی دیجیتال، دانش آموزان موّفق شدند به درسشان ادامه دهند.
امّا مانند هرگونه تغییر اساسی دیگر، جایگزینی کتابهای درسی با کتابخوانهای دیجیتالی، مخالفان و طرفداران خود را دارد. طرفداران می گویند درس خواندن برای بچه ها جذاب تر می شود و دانش آموزان نیاز به حمل کتابهای سنگین ندارند. ولی مخالفان می گویند مدارس هنوز آمادگی جایگزینی کتابهای درسی را ندارند و برخی دیگر هم مشکلات زیست محیطی تولید این کتابخوانها را مطرح می کنند.از سوی دیگر، اخیرا گزارشهایی در آمریکا درباره شرایط سخت کارگران شرکت اپل در چین منتشر شده، که عده ای را نسبت به خرید محصولات آن متردّد کرده است. امّا دولت آمریکا می گوید کتابهای درسی دیجیتالی نیاز امروز مدارس در این کشور است و نباید هیچ فرصتی را در استفاده از آنها از دست داد.
***
معلّم باید با شناخت صحیح موانع رفع عقب ماندگی های تحصیلی و ذهنی به پیشگیریِ خسارت های آیندهِ آن بپردازد. امّا مقدّمه این کارها و به ثمر نشستن درخت تلاش ها، انجام ندادن بعضی کارهاست که در مسیر رشد و تعالی و رفع عقب ماندگی ها مانند سدّ فولادی عمل می کنند. انجام این کارها خیلی مهم تر از جبران خسارت هاست، یعنی؛ این کارها مقدّمه ای برای رفعِ موانع هستند. این کارها که «باید» از انجامِ آنها به شدّت دوری شود، عبارتند از:
1- تنبیه: کودکى را که عقبمانده است به باد کتک و تنبیهبدنى مىگیرند و سعى دارند همه مسائل و مشکلات کودک را باسیلى و توسرى حل کنند.
2- تمسخر و تحقیر: طفلى بعلت عقبماندگى درسی، آنهم بخاطر انگیزههاى گوناگون مورد تحقیر و تمسخر قرار گیرد.
3- ملامتها: عقب ماندگى درسى پیش از آنکه نیاز به سرزنش داشته باشد نیاز به جستجوى علل و انگیزهها و رفع و جبران آن دارد.
4- به رُخکشیدنها: برخى از پدران و مادران موفقیت دیگران را به رخ او مىکشند و براین اساس روحیه او را تضعیف مىکنند. و یا در مواردى کودک را با دیگران مقایسه مىکنند و شورو نشاط او را از او باز مىستانند. در حالیکه از نظر علمى ضرورى است هرکودکى با خودش و با وضع گذشتهاش مورد مقایسه قرار گیرد. زیرا انسانها شبیه و همانند یکدیگر نیستند.
5- به خود واگذار کردنها: برخى از والدین و مربیان مرتکب مىشوند و با دیدن عقبماندگى درسى مأیوس شده و کودک را بخود رها مىکنند. طرز فکر ( او را بخود واگذارید هرچه شد بشود) خطاست زیرا؛ اولاً نوعى گریز از مسؤولیت است و ثانیاً مشکل کودک را دوچندان خواهد کرد.
6- خستهکردنها: گمان نکنیم با کار و تلاش بسیار و خستهکننده کودک به نتایج ارزندهاى مىرسد. خستگى ذهنى و بدنى خود از عوامل عقبماندگى درسى است.
7- اظهار یأسها: ما کمک به کودک را باید بعنوان وظیفه تلقى کنیم. هرگز یأس و دلسردى نشان ندهیم. هرگز به او نگوئیم که از تو مأیوسیم و تو توفیقى بدست نخواهى آورد.
***
هر قشری برای درمان این بیماری که بیشتر هم گریبان گیر دانش آموزان است باید دست بکار شود. اوّلین واحدی که باید به درمان و پیشگیری از این رفتارهای نابهنجار شود، «آموزش و پرورش» است. در بخشِ آموزش کارهایی باید صورت بگیرد که بدین شرح است:
1- توجه به تفاوتهاى فردى در امر هدایت و راهنمائى درسی.
2- واداشتن به تمرین دقت تا کارش از مرحله دقت ارادى به مرحله دقت عادتى برسد و درس را سرسرى نگیرد.
3- استفاده از مثالها و روشهاى مطبوع در تدریس و سهلالهضم کردن آن.
4- توجه به اصل تدریج و توجه مرحله به مرحلهاى درس و پیشرفت با در نظرداشتن توانائیها.
5- تکیه به تمرین و تکرار دروس و برنامهها که مباحث در ذهن او تثبیت شوند.
6- تأکید بر رغبت درسى او بدینگونه که؛ اگر در ادبیّات ضعیف است در هنر پیشرفت کند.
7- ترمیم پایههاى گذشته تا این امکان وجود داشته باشد که براى امروز او کارى انجام شود.
8- پرهیز از خستگى ذهنى و زیاد انباشتن آن که موجب صدمهاى براى شاگرد است.
***
البتّه ادامه این کارها را باید توسّط والدین-البتّه با همکاریِ مدرسه-و در بیرون از مدرسه صورت بگیرد:
1- مراقبتهاى جانبى: در عینحال باید چون سایهاى بدنبالش روان بود. کار و برنامه او را باید زیرنظر داشت و در مواردى با افراد مجرب و صاحبرأى مشورت کرد. وظیفه والدین و مربیان هدایت و کمک به طفل است تا درسش را خوب بفهمد، به خود اعتماد پیدا کند، روى پاى خود بایستد و براى سرنوشت خود تصمیم بگیرد. در اینراه از همه توانها و امکانات باید ممد جست. اصلاح مشکلات دانش آموزِ عقب ماندهِ تحصیلی در رأس برنامهها و اقدامات است. حفظ جنبههاى عاطفى و اخلاقى و مهرورزى و دلجوئى و همدردى همچنان ضرورى است. خواهیم کوشید که از طریق ملاحظات و رودربایستىها براى ایجاد شرایط و موقعیت مساعدتر براى تحصیل استفاده کنیم. براى کودکانى که مشکل عضوى و نارسائى جسمى دارند و بدانخاطر عقبمانده شدهاند ضرورى است روش چندحسى را براى ترمیم و تقویت یادگیرى بکاربریم بگونهاى که با گوشش سخن معلم را که دارد لغتى را تلفظ مىکند بشنود، با چشم آن لغت را که روى تختهسیاه نوشته شده تعقیب کند و با انگشت روى آن بکشد.
2- همکارى خانه و مدرسه: شما ممکن است براى جبران عقبماندگى درسى فرزندتان معلم سرخانه بگیرید و با هزینهاى سنگین برنامه درس خصوصى را در خانه پیاده کنید. ولى باید به این نکته توجه کرد، مادام که همکارى خانه و مدرسه همگام نگردد امکان موفقیت و پیروزى براى کودک نخواهد بود.لازم است پدران و مادران با معلم کنار آیند، کارى کنند که مدرسه بیشتر از پیش خود را با شرایط خاص کودکان عقبمانده همگام کند و به آنها بیشتر توجه نماید. حتى براى مدیرمدرسه باید شرایط و امکانى پدید آورد که در جمعیت کلاس تجدیدنظر کند. از معلمان خود کار و تلاش مؤثرترى را بخواهد.
***
من یکی از دلایل عقب ماندگیِ تحصیلی دانش آموزان را غیبت بیش از حدّ-وشاید بی مورد-می دانم. بسیار برایم اتّفاق افتاد که دانش آموزانی در دوهفته ای-البتّه روزهای موظّفیِ من-که من کارورزی می رفته ام غایب بودند. جالب است روند غیبت در مدارس کشورهای دیگر و جرائم آن را برایتان-با وجودِ شرایط کاملاً متفاوتِ اقتصادی و صنعتی و سیاسی-بازگو کنم: {این آمارها و اخبار توسّط خبرگزاری بین المللی «یُورو نیوز» ارائه شده است.}
1- آرژانتین: در کشور آرژانتین، دولت برنامه ای برای کمک به خانواده های فقیر در دست اجرا دارد. دراین کشور نزدیک بیست درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند. بیشتر کودکان حاشیۀ شهرها و زاغه ها به مدرسه نمی روند، کار می کنند و گاهی سرگردان یا معتاد هستند. دولت آرژانتین ماهانه 37 یورو به خانواده هایی می دهد که کودکانشان به مدرسه می روند. کریستنا، مدیر مدرسه خانه کودکان در بوینوس آیرس می گوید: “برای دریافت کمک هزینه دولتی، دانش آموز باید شناسنامه و کارت واکسیناسیون خود را به مدرسه ارائه کند و از همه مهمتر باید مرتب به مدرسه برود.”یکی از مادران آرژانتینی معتقد است:” این کمک هزینه به مادرها کمک می کند. می توانم بچه هایم را سر شوق بیاورم و برایشان مثال بزنم. اگر این نبود واقعا نمی دانم چه می شد. شاید مثل پدرشان از صبح تا شب با یک گاری دور شهر می گشتند و بطری خالی جمع می کردند. من نمی خواهم عاقبتشان این بشود.”یکی از دانش آموزان توضیح می دهد: “ من 11 برادر دارم. مادرم برای هر کدام از پسرهایش یک گواهی دریافت پول دارد. همه برادرهایم، غیر از دو قلوهای شش ماهه مان، به مدرسه می روند.”
***
2- فرانسه: بر عکس آرژانتین، در فرانسه امتیازات مالی با اهداف متفاوتی مورد استفاده قرارمی گیرد. اینجا برای بعضی دانش آموزان ظاهرا مدرسه جاذبه ای ندارد. حوصله شان از کلاس و درس های تکراری مدرسه سر می رود. در نتیجه از مدرسه فرار می کنند. دولت معتقد است قطع یا کاهش مزایای دولتی والدین، می تواند تعداد دانش آموزان غایب از مدرسه را کاهش دهد. دولت فرانسه امسال قانونی تصویب کرده که براساس آن در صورت بیش از دو روز غیبت در ماه، مزایای حق اولاد خانواده قطع می شود. تا به حال 51 خانواده از این مزایا محروم بوده و سی هزار خانواده اخطاریه دریافت کرده اند. یک دانش آموز دبیرستانی می گوید: “گاهی من از کلاس ها غیبت می کنم. برای اینکه درس ها بیخود و بی فایده هستند. از ساعت 8 صبح تا 6 عصر اینجاییم. برای همین وسط درس که حوصلمون سر میره ، از مدرسه جیم می شیم.” سربازرس مدارس، پاریس فیلیپ فتراس در این باره می گوید: “دانش آموز با غیبت از مدرسه به دیگران چند پیام می دهد: اینکه از زندگی و مدرسه اش راضی نیست. اینکه مدرسه با نیاز او منطبق نیست. یا موفق نیست.”
***
3- اتیوپی: ولی در کشورهای در حال توسعه، زندگی مردم و شرایط طور دیگری است. “بچه ای که شکمش سیر است، خوب درس می خواند.” این اعتقاد مردم در اتیوپی است. در کشوری که غذا و کمبود آن یک مسیله بسیار مهم است. “برنامۀ جهانی غذا” برای تشویق کودکان به رفتن مدرسه، روزانه یک وعده غذای رایگان می دهد. خانواده های دامدار و کوچ نشین اتیوپی از این برنامه راضی هستند. یکی از مادران می گوید زندگی دامداری و کوچ نشینی پر زحمت و طاقت فرساست و او دوست دارد زندگی دخترش مثل زندگی او نباشد.در چارچوب برنامۀ جهانی غذا و به عنوان یک اقدام تشویقی کودکانی که در اتیوپی به مدرسه می روند یک وعده غذای رایگان دریافت می کنند.
***
4- امارات: وزارت آموزش و پرورش امارات در اقدامی عجیب به منظور جلوگیری از غیبت دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها اقدام به کسر حقوق والدین آنها میکند. در دوبی، غیبت بیش از حد دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهای امارات باعث شد که مجلس و دولت امارات نسبت به اجرای قوانین جدیدی اقدام کند.وزارت آموزش و پرورش امارات اعلام کرد که به منظور کاهش و جلوگیری از غیبت متوالی دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها اقدام به کسر حقوق والدین آنها خواهد کرد. این اقدام آموزش و پرورش امارات با همکاری وزارت کشور صورت میگیرد.
5- ایران: ما در مدارس تحت حمایت وزارت آموزش و پرورشِ ایران با چهار دسته «غیبت» در مدارس مواجهیم که اکثر قریب به اتّفاقِ آنها توسّط دانش آموزان صورت می گیرد. گرچه؛ معلّمان و مدیران و معاونان مدارس نیز از این قاعده مستثنی نیستند :
1- کودکانی که به طور کامل از مدرسه غیبت می کنند.
2- آنها که ابتدا در مدرسه حضور می یابند اما سپس در طول ساعات مدرسه، آن را ترک می کنند.
3- آنها که با مشکلات رفتاری نظیر بد خلقی های صبحگاهی یا مشکلات روانی - جسمانی در مدرسه حضور می یابند.
4- آنها که اضطراب حادّی را در طول ساعات مدرسه نشان می دهند و به مراقبان خود التماس می کنند که مدرسه را ترک کنند و در خانه بمانند.
5- آنها که دارای بیماری های خاصّ نظیر آلرژی و آسم هستند و کاملاً از موارد بالا تمیز داده می شوند.
***
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1376 طیّ تحقیقاتی اعلام کرده بود: «بیش ترین میزان غیبت بین 1-9 روز (91 درصد) در گروه سنی 6-11 (42/5 درصد) بوده که اکثر آنها در مقطع ابتدایی (43/9 درصد) مشغول به تحصیل میباشند. نکته حائز اهمیت اینکه دختران بیش از پسران غیبت کرده (51 درصد دختران) و طبق آنالیز آماری انجام غیبت با جنس ارتباطی معنیدار (14 درصد) داشته است. طبق تحقیقات انجام شده توسط «برانزبی» در سال 1951: هر چه سن کودک کمتر باشد کودک تمایل بیشتری به غیبت داشته و این فراوانی نزد دختران به مراتب بیش از پسران میباشد و از جهتی نتایج تحقیق «ساندون» در سال 1961 نشان میدهند: که غیبت از مدرسه در اواخر هفته 25 درصد بیشتر میباشد و فراوانی غیبت در دوره ابتدایی بیش از دبیرستان به چشم میخورد. در این زمینه به نظر آگاهسازی والدین و آموزش آنها جهت انجام افقدامات اولیه میتواند در کاهش مشکلات دانشآموزان موثر باشد. والدین دانشآموزان غیبت کرده از نظر شغل و تحصیلات به ترتیب پدر (13/1 درصد) سطح مقطع ابتدایی و (71/1 درصد) خانهدار بودهاند. شغل والدین و تحصصیلات آنها ارتباط معنیداری با بروز غبت داشته است... در بین دسته علل خانوادگی ایجادکننده غیبت شایعترین عامل شرکت در مراسم فامیلی نظیر مراسم عزاداری و .... میباشد (31/07 درصد) بوده که ارتباط معنیداری بین متغیرهای ایجادکننده مشکلات خانوادگی و بروز غیبت وجود دارد. «برکینگهام» در این زمینه معتقد است: که بیتردید تعداد زیادی از کودکان بدون وجود هیچگونه دلیل موجهی از رفتن به مدرسه باز میماند عدهای از والدین به دلیل سرماخوردگی و یا شرکت در مراسم خاصی مانع از رفتن فرزندانشان به مدرسه میشوند. در حالی که روشن نیست چرا آنها مدرسه را برای چنین کودکی مساعد نمیدانند. این رفتار موجب تشویق دانشآموز نشان دادن علائم بیماری به پدر و مادر و بیارزش شدن انگیزه آنها در مدرسه رفتن میگردد. در بین دسته علل مشکلات آموزشی ایجاد کننده غیبت شایعترین علت شکست تحصیلی در سالهای قبل با (94 و 95 درصد بوده است در ضمن ارتباط معنیدری با بروز غیبت در دانشآموزان وجود دارد . در بینِ علل مشکلات اقتصادی ایجاد کننده غیبت شایعترین علت شاغل بودن دانشآموز 46/19 درصد بوده است که ارتباط معنیداری با بروز غیبت در دانشآموزان دارد...».
***
البتّه؛ بیماری ها و حسّاسیت های تنفّسی نیز در امر غیبت کردن دخیل بوده اند: دکتر محمد حسین بمانیان فوق تخصص آسم و آلرژی از آسم به عنوان شایعترین بیماری مزمن در دوران کودکی نام برد و گفت: این بیماری از شایعترین علل بستری کودکان در بیمارستان و غیبت دانش آموز از مدرسه است. وی با بیان اینکه عمده ترین دلیل بروز بیماری آسم، آلرژی و حساسیت است، افزود: از آنجا که در فصول مختلف سال حساسیت به دلایل گوناگون بروز می کند بنابراین باید توجه داشت که در فصل سرد سال نیز ویروسها و بیماریهای ویروسی برای بیماران مبتلا به آسم مشکل آفرین می شود.