نقیضه بر غزل خواجه حافظ؛
در باب «بنزین»:
الا یا ایها النازل؛ ادر کاسا و بنزینا
که شد آزادی سهمم؛ برایم عین ننگینا
به بوی نابت ای جانا؛ تمام خلق مدهوشند
فلک بسیار می گیرد برای خلق تنگینا
مرا در شهر خود هردم؛ چه امن عیش می ماند
که دائم می زند در گوش؛ خرج ماه زنگینا
ز خون لباده سنگین کن، گرت قصد قتال ماست
که شاعر بی خبر باشد؛ ز مستی های بنگینا
شب شیرین من با تو؛ چو روز تلخ می گردد
کجا دانند حال ما؛ زمین خواران سنگینا
همه کارم ز بیکاری؛ به شب کاری کشید آری؛
نهان کی گردد آن کاری؛ کزو سازند جنگینا
صعودی گرهمی خواهی؛ رها کن ریش ملت را
بخواهم راحت مردم؛ اگر گویی تو آمینا
مگر «رهرو»بدام آرد؛ چو «حافظ»زلف شعرش را
رها هرگز نخواهد کرد؛ این ابیات رنگینا.
هادی دهقانیان نصرآبادی
(رهرو یزدی-۱۸آذر۱۳۹۸)