تقدیم به «هشتمین ستاره» و «دهمین خورشید»
1- «رضا»ست نامِ تو، ای آنکه «مُرتضا» شده ای
نه مرتضی؛ که رضا دادی و «رضا» شده ای
2- تمام صحن و سَرایت، خلاصه ای از عشق
تو «کوثری» و «غدیری»، که مقتدا شده ای
3- مَگرنه زائرِ کویت، گدایِ درگاه است؟!
تَـرَحّمی بنما! چون: که پادشا شده ای
4- جهانِ فانی اگر کشتی است، و ما بر آب
بنامِ تو قسم آقا! که «ناخُدا» شده ای
5- بهار، نامِ تو را می بَـرَد به لب، آری؛
تویی که آینه ایّ، و خُدانِما شده ای
6- اگر به «پنجره فولاد» می بَـرَم دَستی؛
بدان که «ضامن» من گشته، رَهنِما شده ای
7- دلم به سلسلهِ عشقِ تو، گرفتار است
«حدیثِ سلسله» خواندی، گره گُشا شده ای
8- به شام تار من ای جان! تو نورِ عرفانی
به آسمانِ محبّت، تو چون هُما شده ای
9- «سِراج» و «عالِم آل محمّدیّ» و «رَئوف»
«زکیّ» و «فاضِل» و «صابِر» تویی، رضا شده ای
10- تویی که فاتح دل هایِ خُرد و محزونی
سریر مُلکِ تو دل شد، جهان گُشا شده ای
11- سَخاوتِ تو مرا، دَرسِ مهر می داده است
از آن زمان که مرا، غَم زُدا شده ای
12- به سنگِ سینه ما، حکّ شده است نقشِ شُما
شنیده ام که به دردم، تو آشنا شده ای
13- قلم به مدح شما هم، توان ز کف داده است
بیانِ عرضِ ادب را، تو مُنتَها شده ای
14- نگاه لُطف و کَرَم را به شعرِ من انداز
که سَلسَبیلِ هنر را، هُنـَرنِما شده ای
15- سَرود «رَهروِ» بیدل، اگر قصیدهِ شوق
اُمید بسته که تو شافعِ جَزا شده ای
هادی دهقانیان نصرآبادی (رَهرُو)- 8/اردیبهشت/1398