سخنی در باب "چارانه"سرایِ نیشابور
حکیم عمر خیّام نیشابوری
حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زاده ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی در نیشابور - درگذشته ۱۲ آذر ۵۱۰ خورشیدی در نیشابور{ که به خیامی ، خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری هم نامیده شدهاست } فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر رباعی سرای ایرانی در دوره ی سلجوقی است .
به نقل از صادق هدایت (داستان نویس و منتقد ایرانی) ، چنان که در کتاب " تتمه صوان الحکمه " تصنیف ، ابوالحسن بیهقی ذکر شده است ، پدران او همه نیشابوری بودهاند، در علوم و حکمت تالی ابوعلی بوده ولی شخصاً آدمی خشک، و بدخلق و کمحوصله بوده . اینگونه که در رساله ی مذکور نقل شده است ، روزی امام محمد غزالی نزد عمر خیامی رفت ، و سوالی در باب تعیین یک جزء از اجزاء قطبی فلکی پرسید ، که حکیم جواب را به درازا کشاند ، لیکن از خوض در موضع نزاع خودداری کرد ، و این خوی خیام بود ، و بهر حال سخن او چندان طول کشید ، تا نیمروز فرا رسید و موذّن بانگ نماز در داد . در این هنگام امام غزالی گفت : " جاء الحق و زهق الباطل " و از جای برخاست . چند کتاب از آثار او ذکر میکند و فقط معلوم میشود که خیام علاوه بر ریاضیات و نجوم در طب و لغت و فقه و تاریخ نیز دست داشته و معروف بودهاست. ولی درآنجا هم اسمی از اشعار خیام نمیآید گویا ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطه تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته و یا در حاشیه جُنگها و کتب اشخاص باذوق به طور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده که داغ لامذهبی و گمراهی رویش گذاشتهاند و بعدها با اضافات مقلدین و دشمنان او جمع آوری شده است .
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
(سعدی شیرازی)
گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و لقبش {حجةالحق} بودهاست؛ ولی آوازه ی وی بیشتر به واسطه نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه نمودهاند، ادوارد فیتز جرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست که مایه ی شهرت بیشتر وی در مغربزمین گردیدهاست.
قدیمی ترین مجموعه ای که اشعار منتسب به خیامی را جمع آوری و تدوین کرده است ، کتاب شریف "طربخانه" می باشد ، و متعلق به قرن نهم . آنگونه که در نسخه ای از کتاب ، که بدست استاد علامه جلال الدین همایی افتاده نقل شده است ، در دیباچه ی کتاب ، مولّف را ، یار احمد بن حسین رشیدی تبریزی معرفی کرده ، و تاریخ تالیف آن را بحساب ابجد و مطابق با لفظ " طربخانه " 867 هجری قمری دانسته است . نسخه ی کامل طربخانه ، شامل 10 فصل و مجموعاً 559 رباعی منتسب می باشد ، که آن فصول ده گانه بدین شرح است : فصل اول ، در تنزیه و مناجات ( 12 رباعی ) ، فصل دوم ، در حکمیات ( 59 رباعی ) – فصل سوم ، در پند و نصیحت ( 53 رباعی ) – فصل چهارم ، در اغنام فرصت ( 48 رباعی ) – فصل پنجم ، در خمریات ( 145 رباعی ) – فصل ششم ، در جریان فصول سال ( 98 رباعی ) – فصل هفتم ، در نکات و ملمّعات ( 61 رباعی ) – فصل هشتم ، در موقوفات ( 50 رباعی ) – فصل نهم ، در سکریات و هزلیات ( 13 رباعی ) – فصل دهم ( 6 رباعی ) . البته بخش یازدهمی نیز وجود دارد ، که درمستدرکات یا ملحقات است . و منظور از مستدرکات ( ملحقات ) آن بخش از رباعی ها است که در مجموعه های معتبر قدیم ، که تاریخ کتابت آنها قبل از تاریخ تالیف " طربخانه " یا نزدیک به آن ایام { حدود 900 هجری قمری } بوده است ، و به نام " حکیم عمر خیّام " ثبت شده است ، و در مجموعه ی شریف " طربخانه " نیامده است ، که بر اساس حروف الفبا و بوسیله ی استاد علامه جلال الدین همایی تنظیم و تدوین شده است ، که عدد آن 86 رباعی می باشد .
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک ، که در دوره سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۲۶ - ۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در نجوم ، هیئت ، ریاضیات ، فلسفه ، شعر ، علوم ادبی ، علوم دینی و تاریخی نادره ی زمان بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست . ابداع نظریهای درباره نسبتهای همارز با نظریه اقلیدس نیز از مهمترین کارهای اوست.
شماری از
تذکرهنویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری
خواندهاند. هر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بودهاست، بسیار بعید
مینماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابن سینا
را استاد خود میداند اما این استادی ابن سینا، جنبه ی معنوی دارد. از این جهت است که بعضی ، خیام را به این القاب خوانده اند : حکیم
حجة الحق، خواجه ، امام، الفیلسوف حجة الحق، خواجه امام، حکیم جهان ، فیلسوف گیتی،
الشیخ الامام، الشیخ الاجل حجة الحق، علامه خواجه، قدوه الفضل، سلطان العلماء، ملک
الحکماء، امام خراسان، من اعیان المنجّمین، الحکیم الفاضل الاوحد، خواجه حکیم،
الحکیم الفاضل، نادره فلک، تالی ابن سینا، حکیم عارف ، فیلسوف الوقت،
سیدالمحقّقین، ملک الحکماء، الادیب الاریب الخطیر، الفلکی الکبیر، حجة الحق
والیقین، نصیرالحکمة و الدین، فیلسوف العالمین، نصرة الدّین، الحیر الهمام،
سیّدالحکماءالمشرق و المغرب، السیّدالاجل، فیلسوف العالم، علامه دوران و ... .
عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد . فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستارهشناسی را فراگرفت. برخی نوشتهاند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.
حکیم عمر
خیّام در حدود ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضیالقضات سمرقند، کتابی درباره
معادلههای درجهسوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر
و المقابله و از آنجاکه با نظامالملک طوسی رابطهای نیکو داشت، این کتاب را پس
از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلالالدین ملکشاه
سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان میرود تا سرپرستی رصدخانه اصفهان را بهعهده
گیرد. او هجده سال در آنجا مقیم میشود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه میشود و
در همین سالها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم میکند. تقویم جلالی را تدوین
کرد که به نام جلالالدین ملکشاه شهرهاست، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت.
استاد دکتر ذبیح الله صفا ، در کتاب گران سنگ تاریخ ادبیات ایران در باب دوستی مجعول خیام نیشابوری ، حسن صباح و خواجه نظام الملک طوسی چنین فرموده اند ، که نخست در کتاب ارزشمند جامع التواریخ ، تالیف خواجه رشید الدین فضل الله همدانی نقل شده است ، و از آن کتاب به کتب دیگری همچون : روضه الصفا و حبیب السیر ، تالیف خاوندشاه بن محمود ، معروف به میرخواند ، و تذکره الشّعرا ، تالیف ابن علاءالدوله سمرقندی ، معروف به دولتشاه سمرقندی ارجاع داده شده است . اگر چه هر سه بزرگوار معاصر بوده اند ، لیکن هم شاگردی آنان بعید به نظر می رسد ، زیرا ؛ وفات خیام در حدود سالهای 509 یا 517 قمری اتفاق افتاده ، و حسن صبّاح نیز بسال 518 قمری وفات کرده است ، و اگر این دو در کودکی با نظام الملک ( متولد 408 قمری / مقتول بسال 485 قمری ) همسال بوده اند ، بس ناگریز ، سن دو همدرس بهنگام وفات می بایست قریب یکصد و ده رسیده باشد ، و چنین امری در شرح حال این بزرگان ، غریب الاتفاق است .
در این دوران خیام بهعنوان اختربین در دربار خدمت میکرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت . در همین سالها مهمترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام " رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس " مینویسد و در آن خطوط موازی و نظریه نسبتها را شرح میدهد. همچنین گفته میشود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملکشاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان نمودهاست. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظامالملک، خیام مورد بیمهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو ، که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آنجا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رساله مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سالها نوشته شدهاست. غلامحسین مراقبی گفتهاست : که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.
استاد ابوالحسن علی بن بیهقی در رساله شریف تتمه صوان الحکمه در کیفیّت مرگ حکیم عمر خیامی چنین آورده است : " داماد خیام ، امام محمد البغدادی برایم حکایت کرده است که خیام با خلالی زرّین دندان پاک می کرد و سرگرم تامّل در الهیات شفا بود ، چون به فصل واحد و کثیر رسید ، خلال را در میان دو ورق نهاد و وصیت کرد و برخاست و نماز گزارد و هیچ نخورد و هیچ نیاشامید و چون نماز عشاء بخواند ، به سجده رفت و در آن حال می گفت : خدایا ! بدان که من ترا چندانکه میسّر بود بشناختم ، پس مرا بیامرز ! . زیرا شناخت برای من به منزله راهیست بسوی تو ! و آنگاه بمرد " .
مرگ خیام
را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکرهنویسان
نیز وفات او را ۵۱۶ نوشتهاند، اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات
وی سال ۵۱۷ بودهاست . مقبره وی هم اکنون در شهر نیشابور ، در باغی که آرامگاه
امامزاده محروق در آن واقع میباشد ، قرار گرفتهاست . آنگونه که در فرهنگ اعلام استاد دکتر محمّد معین مذکور است :
مقبره خیام در جنوب شهر نیشابور در جوار مقبره امامزاده محمّد محروق واقع است ؛
استاد ابوالحسن احمد بن عمر بن علی نظامی عروضی سمرقندی ، صاحب رساله ی ارزشمند
چهارمقاله ( مجمع النّوادر ) ذکر فرموده اند که : بسال 506 در بلخ بخدمت خواجه
امام عمر خیّامی رسیدم ، و در میان مجلس عشرت از وی شنیدم که می گفت : " گور
من در موضعی باشد ، که هر بهاری شمال بر
من افشان می کند " . وی در سال 530 هجری مقبره خیام را زیارت کرد ، و می گوید
: " مرا به گورستان حیره ( نیشابور ) بیرون آورد ، { راهنما } بر دست چپ گفتم
، در پائین دیوار باغی خاک او دیدم نهاده " .
استاد دکتر محمّد معین ، با وجود منبع موثّقی چون چهارمقاله ی نظامی سمرقندی ، به این منبع اکتفا نکرده و سخنانی از دانشمند مورّخ ، ویلیام جکس را ذکر کرده که شایان ذکر است . او { ویلیام جکس } در اینباره می گوید : " این بنا را که فعلاً بر قبر امامزاده { محمّد محروق } موجود است ، ظاهراً در قرن هفدهم ( قرن یازدهم هجری قمری ) ، بنایی که آن وقت مُشرف به ویرانی بوده است بنا کرده اند ، باری دیگر در سال 1313 شمسی مُقارن با جشن هزاره حکیم ابوالقاسم فردوسی بنای دیگری ساخته شد ، که هنوز باقی است و آن مشتمل بر ستونی سنگی در وسط سکوی چهارگوش متصل به بقعه امامزاده محمد محروق . انجمن آثار ملّی درصدد احداث بنایی برآمد که بیش از بنای کنونی ، درخورِ خیام باشد و از لحاظ اینکه ، با وضع بنای تاریخی امامزاده محمد محروق تباین و عدم تناسبی نیابد در نظر گرفت ، بنای دیگری در جانب دیگر امامزاده مذکور بعنوان یادبود خیام احداث نماید و از سه سال پیش دست بکار آن شد . طرح بنای این یادبود ، مشتمل بر برجی به سبک برج های عهد سلجوقی { معاصر با خیّام } ، منتهی با استخوان بندی آهنی وپوشش سنگی و تزئینات کاشی کاری { حاوی رباعیات خیّام } و گنبد متناسب و آب نماها و نهرهای آب ، مستحثات دیگر در اطراف و جوانب . علاوه بر بنای یادبود که در دست ساختمانست ، ابنیه جداگانه دیگر برای موزه و کتابخانه و مهمانسرا ساخته شده است . ضمناً ، خیابان مشجّر آسفالتی به طول سه کیلومتر از جاده مشهد به سوی باغ خیّام و از آنجا به بقعه ی عطّار احداث گردیده است .