ریشه تمثیل "از کوزه همان برون تراود که در اوست"
جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۵ ق.ظ
*این ریشه یابی کاملاً شخصی بوده؛ و نتایج آن هنوز اثبات نشده است، ولی راهی را برای ریشه شناسی تماثیل زبان فارسی، و ارتباط با ادبیات عرب باز خواهد کرد.*
اینجانب در مطالعات خودم اصل این مثل را در زبان عربی یافتم. شاعری بنام "حَیص بَیص*"که عکس العمل جالب امام سجّاد را مقابل خاندان مروان حکم در واقعه حَرَّه* خوانده بوده است، چنین در مورد آن سروده است. البته این رابطه موضوعی را علامه محسن امین عاملی در جلد 6 کتاب "اعیان الشیعه"{در مورد زندگی امام سجّاد} نوشته اند، که من هم از طریق این کتاب عظیم به ریشه آن پی بردم. شاید شیخ بهایی هم ترجمه منظوم فارسی مصراع آخر این شعر "حَیص بَیص" را در شعر خود گنجانده بوده است. مصراع آخر این شعر، ترجمه تمثیل مذکور است:
مَلکْنا فکان العَفْو منَّا سَجیَّةً
فلمَّا ملکْتُمْ سالَ بالدَّمِ أبْطَحُ
وحَلَّلْتُمُ قتلَ الأسارى وطالَما
غَدوْنا عن الأسْرى نَعفُّ ونصفَح
فحسْبُکُمُ هذا التَّفاوتُ بیْنَنا
**وکلُّ إِناءٍ بالذی فیهِ یَنْضَحُ**
*. حَیص بَیص: سعدبن محمدبن سعد صیفی تمیمی؛ شاعری از مردم بغداد که به ابوالفوارس ملقب بود. وی فقیه بود و سرانجام به ادب و شعر شهرت یافت و به سال 574 هَ . ق . دربغداد درگذشت.
البته این داستان را هم کاملاً ابن خلکان نیز نقل کرده است: «"قال ابن خلکان قال الشیخ نصر الله بن مجلی مشارف الصناعة بالمخزن وکان من ثقاة أهل السنة:رأیت فی المنام علی بن أبی طالب فقلت له یا امیرالمؤمنین تفتحون مکة فتقولون: من دخل دار ابی سفیان فهو آمن، ثم یتم على ولدک الحسین فی یوم الطف ما تم، فقال: أما سمعت أبیات ابن الصیفی فی هذا، فقلت لا فقال اسمعها منه ثم استیقظت فبادرت إلى دار (حَیص بَیص) فخرج الی فذکرت له الرؤیا فشهق وأجهش بالبکاء وحلف بالله بان کانت خرجت من فمی أو خطى إلى أحد وإن کنت نظمتها إلا فی لیلتی هذه ثم انشدنی الأبیات:"ملکنا فکان العفو منا سجیة/فلما ملکتم سال بالدم أبطح..."»
ترجمه فارسیِ این شعرِ عربی، مصراعی از رباعی شیخ بهایی است، امّا او هم این تعبیر از دیگری گرفته است، که به نظر باید بدلیل تاثیرپذیری شیخ و علاقه او به ادبیات عرب باشد. چنانکه شیخ سروده: آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست
وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حالِ متکلّم از کلامش پیداست
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
****
*. واقعه حَرّه، نام واقعۀ برخورد خشونتآمیز لشکر شام به فرماندهی مسلم بن عقبه با قیام مردم مدینه. در سال ۶۳ هجری مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حَنظَلة بن ابی عامر علیه حکومت یزید بن معاویه قیام کردند. در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت. امام سجاد(ع) در این قیام با مردم مدینه همراه نشد؛ ولی در خانه خود، به بسیاری از زنان و کودکان و حتی اهل و عیال و اطرافیان مروان بن حکم پناه داد. به جهت عدم همراهی امام سجاد(ع) با شورشیان، خاندانش از این جنایت آسیبی ندیدند و خانهاش نیز پناهگاه امنی برای بسیاری از زنان و کودکان، حتی خانواده مروان بن حکم، گردید و آن حضرت وابستگان به مروان را با زن و فرزند خود به ینْبُع فرستاد. رفتار مسلم با امام سجاد(ع): پس از پایان ماجرا، امام سجاد(ع) با همراهی مروان و فرزندش، عبدالملک، نزد مسلم رفت. گویا یزید از قبل مسلم را به رعایت حال امام سفارش کرده بود؛ از اینرو، مسلم ایشان را گرامی داشت، چهارپایی زین کرد و به ایشان داد که حضرت آن را بازگرداند. برخی علت خوشرفتاری غیرمنتظره مسلم را با امام سجاد، ناشی از دعایی میدانند که حضرت میخواند و ناخواسته هیبت و ترس در دل مسلم میانداخت.
۹۵/۰۸/۰۷