"نوخسروانی" قالبی کهن
آشنایی باقالب شعری«نوخسروانی»؛ از آغاز تا به اکنون
معرّفی و پژوهش: هادی دهقانیان نصرآبادی
پیش سخن
نوخسروانی که گونة امروزی قالب کهن شعر فارسی، یعنی «سه گانی»ست، با مرحوم«مهدیِ اخوانِ ثالث» شروع شد، و تابه اکنون همچنان درحال تغییر و تحوّل است. در مورد ریشه شناسی و دلایل ایجاد و به فراموشی سپرده شدن قالبِ«سه گانی»-که امروزه نوخسروانی خوانده می شود-بحث های زیاد و متنوّعی صورت گرفته است، که نخستین جرقّه آن را باید مباحث مطرح شده توسّط«اخوانِ ثالث» در کتاب«بدعت ها و بدایع نیما یوشیج» دانست. اخوان با روشن کردنِ این شعلهِ کوچک، چنان آتشی در خرمنِ شعر فارسیِ ما زد، که نه تنها موجب نابودی و زوالِ قالب هایِ قدیم و جدید(معاصر با خود) نشد، بلکه نوعی جذّابیت و گرما در شعر فارسی رواج داد. اینکارِ او موجب شد، تا اهالی شعرو ادب به فکر بازسازی قالب هایِ پیشینِ شعر، با ظاهری چونان گذشته، و باطنی نوین و دلپذیر بپردازند.گرچه او نیز در اوانِ مطرح کردنِ این نظرات از گزند سوءِ ظن های افراد سودجو و متقلّب برکنار نبود، و همچنان نیز پیروانِ این «مکتب»با چالش های گذشته دست و پنجه نرم می کنند. البته این عقیده نباید موجب دل آزردگی کسی یا کسانی شود، زیرا هر طرحِ یا نظر ادبی جدید-چون پایه گذاری شعرنو بوسیله نیما-از آغاز تا پایان، و از تولّد گرفته تا رُشد و تحوّل و... دست مایهِ بسیاری از نقدها و گفتارها، و در پی آن تغییراتِ بُنیادین می شود.«نوخسروانی» نیز از این قاعده برکنار نبوده است، و چنان که گفته شد از پایه گذاری-بوسیله اخوان-تا اکنون، دست مایه بسیاری از تغییرات و تحریفات شده است، حال چه از لحاظ ظاهریِ آن قالب باشد، چه از لحاظِ محتوایی(فکری).{در نظر داشته باشیم؛ که سروده های مذکور که قبل از اسلام برزبان ها جاری بوده است، و بعد از اسلام رو به زوال گذاشته است «خُسـرَوانی»(سه گانی/سه گاهی) نام می گرفته است، که بعدها توسّط اُستادانی علاقه مند و به فرهنگ و ادبِ پیشین، چون«اخوانِ ثالث» بازسازی-یا شاید بهتراست بگوئیم «بازآفرینی»-شده است، و از خسروانی به«نوخُسرَوانی» تغییر نام داده است.}
****
نوخسروانی از گذشته تابحال
علیِ عبّاسی در پژوهشی باعنوان «نوخسروانی ، هایکوی ایرانی»-گفتاری در باب قالب شعری نو خسروانی- درباره نوخسروانی می نویسد: «نوخسروانی یک قالب شعری ست، سه مصراعی و خاصّ زبان فارسی. اگرچه ریشه در گذشتة بسیار دور ادبیات ایران دارد، اما برای مخاطب شعرخوان امروز ناآشناست. این ناآشنایی به مخاطبان محدود نمیشود و این گونة شعری برای بسیاری شاعران نیز ناشناخته یا به عبارت بهتر فراموش شده است. اگر بخواهیم در مورد پیشینه و سابقة تاریخی خسروانی مطالعه کنیم، باید به آثار زنده یاد اخوان ثالث مثل«دوزخ اما سرد»، «بدعتها و بدایع نیمایوشیج» و نیز «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» و همچنین مجموعة «خسروانی» سرودهِ یارتا یاران(نشر ویدا، زمستان 83) رجوع کنیم. البته یادداشتهای شادروان اخوان ثالث به پیوست در انتهای مجموعة یادشده آمده است. یارتا یاران در این مجموعه بیشتر سعی داشته است خسروانی را همان گونه که در دوران باستان بوده بازآفرینی کند و سرودن در قالبی نوآفریده را به نقطهِ تثبیت برساند. امّا تفاوت در اینجاست که؛ این قالب با قالبی که «اخوانِ ثالث» آن را پیشنهاد داد، از همه نظر متفاوت است، ولی در هرحال هردو در حوزه قالب«نوخسروانی» قرار می گیرند.». برخی از اندیشنمندانِ حوزه ادب و زبانِ فارسی، پیشینه سرودن اشعارِ موزون و پیاده کردنِ افکارِ رنگارنگ در قالب هایی که تا هم اکنون نیز از آنها استفاده می شود را، دکلمه ها و گفتارهای نوازندگان بزرگِ ایرانی، یعنی باربَد و نَکیسا دانسته اند، و به اتّفاقِ آرا بر پیشی داشتنِ باربَد در سُرایش نخستین «افکارِ موزون» به تفاهم رسیده اند. از سرنوشت نخستین سروده های موزون فارسی خبری کامل و جامع در اختیار نداریم، ولی با جستجو و دقت در بعضی کتیبه ها، الواحِ گِلی و اشیائی از این دست، و نیز بعضی کتبِ دسته اول و ارزشمند-که اکثر آنها نیز به روزگار معاصر ما نرسیده، و در طومارِ زمان فقط نامی از آنها ثبت شده است-که خبر از گذشته باشکوه ایران می دهند، می توان به سرِنَخ هایی از این موضوع دست یافت. امّا نمونه ای خُسروانی های باربَد{برگرفته از: کتاب"مختارات من کتاب اللَّهو و المَلاهی" تألیفِ «ابن خردادبه».}:
"قیصر مه مانذ ؛ خاقان خورشیذ
آن من خذای ابر مانذ ؛ کامگاران
که خواهذ ماه پوشیذ ؛ که خواهذ خورشیذ"
(=قیصر روم مانند ماهتاب، خاقان چین مانند خورشید ست. پادشاه من مانند ابر ست، ای نیکبختان! اگر بخواهد هم روی ماهتاب و هم روی خورشید را می پوشاند.) مرحومِ اخوان ثالث نیز، تحت تاثیر این خسروانیِ باربد، نوخسروانی زیر را سروده است.
"گل از خوبی به مه گویند مانَد؛ ماه با خورشید
تو آن ابری که عطر سایه ات چون سایه ی عِطرت
توانَد هم گل و هم ماه و هم خورشید را پوشید.".
{توضیح: خسروانی از سه مصرع تشکیل شده است که دو مصرع اول و آخر آن و گاه هر سه مصرع آن دارای قافیه اند این نوع شعرکوتاه که گاه به کوتاهی هایکو های ژاپنی ست در گذشته در اوزان هجایی سروده می شد اما امروزه؛ هم در اوزان هجایی و هم در اوزان عروضی سروده می شود. موضوع این گونه از شعر؛ بیشتر شکار یک لحظه از طبیعت ست، امّا در موضوعات دیگر هم کاربرد دارد. خسروانی گاه به صورت بی فعل سروده می شود. در خسروانی گاه هر مصرع یک جمله است ؛ گاه مصرع اول یک جمله ودو مصرع بعدی یک جمله به شمار می آیند، وگاهی هم دو مصرع اول یک جمله و مصرع بعدی یک جمله را تشکیل می دهند.}
با توجّه به اشعار بالا از مرحومِ اخوان و مقایسه آن با اشعار زیر به خوبی متوجّه تغییرات صورت گرفته در این قالبِ کهن خواهیم شد. دو نمونه متفاوت-از لحاظ شکل و محتوا-از نوخسروانی های معاصر را در ادامه می خوانیم.
الف) علیرضا رجبعلی زادهِ کاشانی(مجموعه شعر: "مترسک عاشق چشمان زاغ است".)
"از شکارِ بی صدایِ روزِ خود، خسته
گوشه ای از کوه، مغرب میشود پنهان
آفتاب–این عنکبوتِ سُرخ–آهسته ...".
ب)علیِ عبّاس نژاد(مجموعه شعر: "رئالیسمِ ساطوری")
"از نو پُرِ آب، حوضِ کاشی
بر پنجره پرده ای نباشد
گُلدان و پرنده اش تو باشی.".
****
«نوخسروانی» و غبار فراموشی
در ادامه؛ عبّاسی با اشاره به عوامل فراموشیِ این قالب در آغاز گفته است: «این که خسروانی در قرون اولیة شعر فارسی پس از اسلام به فراموشی سپرده شد، دو علت داشت:
1- با اقبال حاکمان و جامعة فرهنگی به مدح و داستان پردازی، و در نتیجه روی آوردن شاعران به قالبهایی مثل مثنوی و قصیده، عرصه بر قالبهای شعری کوتاه به نسبت گذشته تنگ شد.
2- دیگر این که در همین مجال اندک هم، وجود قالبهای رباعی و دوبیتی که از الگوی تعداد مصراع زوج پیروی میکنند و نیاز ادبیات به سامان دهی قوانین شعری در آن دوران خصوصاً پس از تغییرات در ساختار وزن شعر و تکامل قافیه، جایی برای یک قالب متفاوت باقی نگذاشت.
بنابراین کسی سعی در تطبیق خسروانی با قوانین عروض جدید نکرد و این قالب از سیر تکامل موسیقی، اندیشه، مضمون و... باز ماند و به فراموشی سپرده شد.».
****
تفاوت هایِ تعاریفِ ارائه شده
از اوصاف وتعاریف قدما و مقایسه آن با تعاریف امروزی در خصوص قالبِ خسروانی مطالبِ زیر استنباط می شود:
1- قدما این قالب را«قالب و قسمی کوتاه و کوچک»-و معمولاً سه بیتی-تعریف کرده اند، درحالیکه در دوره معاصر بعضی (=علی عبّاس نژاد)براین باورند که؛ «سهگاهی، نه یک شعر کوتاه سه سطری، که شعری نُـه سطری است. شعری متشکل از سه نوخسروانی که حول یک کشف شاعرانه به هم پیوستهاند. این قالب شعری با تعریف خاصی که از آن شده، در ادبیات فارسی بیسابقه است.».
2- قدما نوشته اند این قالب«دارای وزن هجائی "یا" وزن موزیکیِ تصنیف گونه» بوده است، و این در زمانِ معاصر تغییر یافته و گفته می شود«...در گذشته در اوزان هجایی سروده می شد، اما امروزه؛ هم در اوزان هجایی و هم در اوزان عروضی سروده می شود.».
3- قدما در مورد این قالب نوشته بودند که؛ «"احتمالاً" دارای سجع و قافیه یا نوعی ترصیعِ قافیه مانند یا قسمی هماهنگی و تشابه اواخر ادوار»است، و این درحالیست که در دوره معاصر می گوئیم«حتماً دارای نوعی سجع-در قافیه-و نوعی آهنگِ جاری در قالبِ شعر هستیم، و تنها تفاوت آن را شاید بتوان در داشتنِ ترصیع یا مُوازنهِ آن دانست.
4- قدما نیز در مورد موضوعاتِ این قالب محدودیت هایی برای خود ایجادکرده بودند، و می گفتند: «معانی و اغراض خسروانی ها در ظرائف و لطائف احوال و بیشتر انشایی یا خبری در غزل و غنا و وصف، طبیعت ستایی، ستایش محبوب ومعبود، یا چنانکه از ابتلائات شعر قدما ست مدح نیز. چنانکه از باربد نمونه ای درین معنی، البته بسیار لطیف و زیبا به ما رسیده است.». در صورتی که این چنان نیست و در دوره هایِ بعدی و بوِیژه در دوره معاصر-به اقتضایِ گذشتِ زمان-موضوعات جدیدتری را نیز در برگرفته است، و به موارد کلّی و جملاتِ سوالی، و حتّی اشعارِ اعتراضی و سیاسی-برخلاف تعریف قدما-هم پرداخته است. در حقیقت؛ محدودکردنِ قالب ها به نوعی ظلم به هنر و اثر هنریِ مورد بحث است.
5- «به مناسبت کوتاهی و کوچکی قالب شعر، طبعاً؛ شیوۀ بیان هم در نهایت ایجاز و اختصار به غایت بوده است، و در کار سرودن خسروانی اهتمام و کوشش بسیار می شده است. در انتخاب لطیف ترین و نغزترین الفاظ و اسالیب موجزسرایی از نوع حذف افعال، ثبت خطوط اشاری و کلمات و ترکیبات استعاری طرح گونه و از این قبیل». البته این وجه بین قالب های قدیم و جدیدی چون: رُباعی، طَرح و... نیز مشترک است. کوتاهی و کوچکی قالب نیز خود مورد نقد است، زیرا هم از جهتی صحیح است و هم از جهتی اشتباه. دُرُست است چون کوتاهی و حجمِ کمِ آن-اهتمام و کوشش بسیار می طلبد-و موجب جذب مخاطبانِ بیشتری شده است، و نغزترین و لطیف ترین افکار بیان شده است، و ناصحیح آنکه؛ فکر کنیم چونکه کوتاه است، پس باید در نهایتِ ایجاز و اختصار باشد، و این درصورتی است که ما می توانیم این افکارِ کوچک را در همین حجمِ کم نیز گسترش دهیم.
این است که گفته می شود: «در کتب قدما فقط نامی از خسروانی دیده ایم و نشانه هایی پراکنده و پریشان و متأسفانه هیچ نمونه ای از این قسم بسیار رایج و شایع نقل نکرده اند تا دقیقا، بدانیم چگونه شعری را خسروانی می گفته اند.». نتیجه اینکه: نوخسروانی، بازآفریده کهنترین قالب شناخته شده شعر فارسی(=خسروانی)است که آغاز زیست دوباره آن مدیونِ همت بزرگانی چون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی{که مستقیماً او را نمی توان محیی این قالب دانست، و بدین صورت در مرتبه پایین تر از اخوان قرار می گرد}و مهدی اخوان ثالث بود. نوخسروانی را می توان احیا شدهی "قدیمیترین شعر کوتاه شناخته شده در تاریخِ جهان"{در ردیفِ اشعاری چون هایکو، که به نظر خسروانی قدمتی بالاتر از آن داشته است.} دانست. شعری سه سطری که فرآیند نو شدن آن در زمان حاضر با قریحه و نگاه و تکنیک شاعران مختلف گره خورده و صورت ظاهری آن، گونه گونی یافته است. بزرگترین دلیل اقبال نسل جوان به این گونه شعر را شاید بتوان تناسب حجم اثر با رسانهها و ابزار ارتباطی امروز دانست. شعری کوتاه، عمیق و مشارکتجو که مخاطب را شریک درک و دریافت خود از جهان میداند.
آثار حوزهِ خسروانی و نوخسروانی
1- "ابرهای شهرک سیمانی"، "پرنده بودن"، و "بر یادگار قمری همخون" از علی عبّاس نژاد. وی را جدی ترین و کوشاترین فرد پس از اخوان-البته در دوره معاصر-در جریان سُرایش و تحلیل این قالبِ شعری دانسته اند. این کتاب به نوعی اشعار«سه گانی»(سه گاهی) را شامل می شود، که در گذشته "خسروانی" خوانده می شده است.
2- نوخسروانی سرایی در ادبیات فارسی( پایاننامه دوره کارشناسی ارشد شاعر نوخسروانی): کتابی که در آن پیشینه شعر کوتاه در ایران، کارنامه سه سطری سرایان در ادبیات معاصر، ضرورتها و خاستگاههای احیای نوخسروانی و در نهایت بوطیقای پیشنهادی نوخسروانی به تفصیل کنکاش شده است.
3- رئالیسم ساطوری: این کتاب، شامل شعرهای سروده شده از سال 1392 تاکنون است. فضای حاکم بر این نوخسروانیها مانند همه کتابهای گذشتهی شاعر، انسانی، اجتماعی و عاشقانه است.
4- لبخوانی بوسه: لبخوانی بوسه نام موقت این مجموعه است و البته اگر مجوز بگیرد، حتما نام قطعی این کتاب. شعر عاشقانه همیشه مخاطب خاص خود را داشته و در جامعه اقبال منحصر به خودش را داشته. به احترام همه کسانی که شعر عاشقانه را میپسندند و شعر کوتاه عاشقانه را نیز دوست میدارند، تمام نوخسروانیها و سهگاهیهای عاشقانهی منتشر شده در کتابهای پرنده بودن، بر یادگار قمری همخون، ابرهای شهرک سیمانی و البته رئالیسم ساطوری در یک مجموعه گرد آمدهاند.
5- مجموعه شعر" مترسک عاشق چشمان زاغ است " از علیرضا رجبعلی زاده کاشانی، که در آن 170 قطعه شعر در قالب نوخسروانی و با مضامین مختلف : طبیعت ، عاشقانه ، اجتماعی و غنایی آورده شده است. و بسیاری دیگر از آثار که از لحاظ اهمّیت حادز درجه ای پایین تر بودند.